افول صنعت نیل سازی در دزفول. محمد حسن عرب


ویراستارعلمی: مهندس عزیزحمیلی نژاد شهرستان دزفول، از جمله شهرهای جنوب غربی ایران / خوزستان/ است؛ که صنایع دستی آن شهرت کافی داشته و محصولات صنعتگران این کهن جای، تا چندین دهه قبل نیز، از رونق زیادی برخوردار بوده، به طوری که، تا حدود ۶۰ سال پیش ،‌ ۶۰ نوع پیشه از صنعتگران دزفولی، در اوج رونق بود و تولیدات صنایع دستی آن علاوه بر مصرف داخلی ؛ به خارج از کشور نیز صادرمی شد. درآن سال ها حدود یک ششم جمعیت این شهر، به تولید صنایع دستی مشغول بودند. مواد اولیه ۵۵ پیشه ی صنایع دستی در داخل شهر تهیه می شد و تنها مواد اولیه بعضی از صنایع، همچون زرگری ، نقره سازی ، مسگری ، آهنگری و ورشوسازی ، از بیرون منطقه تهیه می شد و این شرایط موجب رونق این مشاغل، تا حدود چند دهه قبل شده بود. همان گونه که بیان شد، بیشتر صنایع دستی دزفول، به خارج صادر می شد، از جمله صادرات این شهر می توان به صدور رنگ نیل اشاره نمود که، به کشورهایی همچون هند و انگلیس صادر می شد، اما در گذر زمان و در مسیر تغییرات زندگی، بسیاری از صنایع دستی دزفول به فراموشی سپرده شد و اگر از جوانان امروزی این منطقه، در خصوص کم وکیف این صنایع پرس و جو نماییم، به طور قطع به دلیل عدم انتقال تجربه از نسل پیشین به نسل حاضر، از پاسخ عاجز خواهند بود . یکی از علل این عدم آشنایی به فرهنگ و صتعت گذشته، جانشینی سریع کالاهای جدید، به جای صنایع بومی است؛ که نتیجه اش بیگانه شدن تدریجی نسل حاضر، از فرهنگ خودی شده است. روشن است که هرکالا ، فرهنگ سازنده خودرا به مصرف کننده القامی نماید و خالی شدن جامعه از صنعت بومی؛ به معنی دور شدن از فرهنگ ملی خواهد شد تنها وسیله ای، که امروز جهت آشنایی با صنایع گذشته دزفول در دست داریم، دفتر تلفن شهر مان است ،که با ثبت نام خانوادگی برخی ازصنعتگران دزفول، نظیر: قزباف ، زرگر، باروت کوب، قنداق ساز و مسگر و همچنین نیل زن ، نیل ساز ، وسمه ای ، وسمه گر ، به انواع صتایع دستی گذشته پی می بریم. تعدد این اسامی، نشان از کثرت صنایع دستی این شهر قدیمی، در منطقه دارد . که با پسوند یا کلمه ای دیگر ترکیب شده و نام خانوادگی افراد را ساخته است. یکی از اسامی مندرج در دفتر تلفن واژه /نیل/ است،؛ که با پسوند فاعلی /گر / یا واژه های دیگر آمده ما را به یاد صنعتی فراموش شده، به نام صنعت نیل سازی می اندازد، همان صنعتی ؛ که نام دزفول را حتی به خارج از مرز جغرافیایی ایران انتقال داده بود و امروز این صنعت به علت برنامه ریزی دقیق استعمار، از یادها رفته است . به هر حال، نیل سازی از جمله صنایع مهم در منطقه دزفول بوده،که محصول آن، علاوه بر مصرف داخل کشور، در خارج ایران، نیز خریداران فراوانی داشت، ما در این گزارش، به بررسی وضعیت این صنعت کهن در دزفول خواهیم پرداخت. نیل چیست؟ نیل ماده ای است آبی رنگ ،یا نیلی رنگ ،که از برگ گونه های مختلف درختچه نیل به دست می آید. اما، دردزفول علاوه بر استفاده از برگ آن درختچه ؛ از برگ گیاه دیگری، به نام وسمه- که ما آن راوَسمَه تلفظ می کنیم-،تهیه می کرده اند. نیل بیشتر به شکل گَرد /پودر/ عرضه می شد و جهت تهیه رنگهای آرایشی و صنعتی مصرف عمده داشت، نیل را در رنگرزی پارچه و فرش، نیز به کارمی بردند. گیاه نیل و وسمه، خصوصیات یکسانی دارند، ولی در بعضی مشخصات نیز، از هم متفاوتند، (مثلاً رنگ گلهای وسمه زرد رنگ، اما گل های گیاه نیل، به رنگ قرمز، یا صورتی است.) دردنیا۳۰گونه گیاه وسمه وجوددارد، که سیزده گونه آن در ایران شناسایی شده است. وسمه گیاهی علفی و دوساله است ، که درسال اول دارای ساقه و برگ است و در سال بعد، بذرمی دهد. برگ یک ساله آن، دارای ماده آبی رنگی است ،که موقع استفاده آن ، هنگام تازه بودنش می باشد ،چون درحین خشک شدن، قدری از ماده رنگینه خودرا از دست می دهد. روند. به دست آوردن رنگ های آبی خوب، از برگ های خشک شده، نیز امکان پذیر است، اما بستگی زیادی به زمان چیدن آنها، در همان سال دارد. بذر وسمه را بایستی در اوایل بهار،یا اوایل پاییز و در محیط سرباز، در یک ردیف کاشت.کاشت بذر در دو فصل، امکان تهیه برگ وسمه را جهت رنگرزی در تابستان و پاییز میسر می کند. اندازه برگها بزرگ است ، به همین دلیل نیاز نیست که جوانه ها / تیلک/ (نشاء ها)را خیلی زیاد از هم جداکرد. وقتی که وسمه پاگرفت، دارای یک ریشه لوله ای بلند می شود و تا زمانی که حمل آن آسیبی به ریشه نرساند، بهتراست که منتقل نشود. نشاء های/= تیلک ها/ وسمه را در فواصلی حدود۳۰سانتیمتر از یکدیگرمی کارند. وسمه به نورکافی نیاز مند است و با بیشترِخاک های دارای شرایط مختلف سازگاراست،گرچه اضافه کردن کود و مواد تقویتی به تولید برگ های قوی وخوب کمک می کند. وسمه رطوبت فراوان احتیاج دارد و درهوای خشک باید بخوبی آبیاری شود. به طورکلی خطری آن را تهدید نمی کند. برداشت بذر درسال دوم با رشدگیاه وسمه، ساقه های بلندی پیدا می شود که، درانتهای این شاخه ها گل های کوچک زردی به وجود می آید، این گل ها، غلافهای سبزرنگ آویزانی را به دنبال خواهندداشت.‌‌‌‌‌‌[مثل بذرنخودولوبیا،بذرسبزاین گیاه روی شاخه های شکل۱ مشاهده می شود.] ودرزمان رسیده شدن، رنگ آن ها سیاه مایل به ارغوانی است. درسال دومِ رشد، وسمه خیلی زیبا و تماشایی است. به هرحال،تا زمانی که بذرها را به عنوان یک ماده رنگزا نیازدارند ، بریدن ساقه های گلدار را می توان توصیه نمود، فقط یکی دوشاخه را برای بذرگیری باقی می گذاشت، درغیراین صورت وسمه خودش بذر تولیدکرده ومانند یک علف عمل می کند. برداشت برگ وسمه: بهتراست برگ وسمه را ، در اولین سال رشد و در فاصله زمانی ،اواسط تابستان، تا اواسط پاییز برداشت کرد. اگر برداشت را زودتر از موعد انجام دهیم؛ به اندازه کافی رنگینه آبی نخواهیم داشت و اگر برگ راخیلی دیر برداشت کنیم، بخش زیادی ازتوان ماده رنگزای آبی خودرا ازدست خواهدداد. برگ های وسمه را، که خارج از فصلِ برداشت، جمع آوری شده اند(به صورت خشک،یا تازه) می توان برای رنگ های قهوه ای مایل به صورتی، مورداستفاده قرارداد. شکل۱ ج(برگ به روش دوم) .منابع استفاده شده دراین مقاله:۱-رنگ وحشی،مترجم:مهندس کورش کریمشاهی وشکل۱د:برگرفته ازسایت رنگزاهای گیاهی-هنررنگرزی و… افول صنعت نیل، دردزفول(قسمت دوم) سابقه تاریخی نیل سازی دردزفول: تاریخ نگاران، منشاء این گیاه را هند می دانند و واژه سانسکریت آنnila به معنی آبی رنگ است. این ماده در رنگ الیاف بسیار با اهمیت است . نیل از هند ، به کابل و سپس به خراسان می رسید و این ولایت از دیرباز یکی ازمراکز مهم صادرات نیل بوده است. درقرن یازدهم میلادی(پنجم هجری) نواحی خوزستان و فارس، به خاطر وجود کارگاههای نساجی و شرایط آبیاری وهوای گرمسیری، منطقه مهمی برای کشت درختچه نیل و پرورش آن محسوب می شد. درحال حاضر این گیاه درمنطقه بنگال وگُجرات هند کشت می شود. (۱) سید صدرالدین ظهیر اسلام زاده دزفولی*، مؤلف کتاب شکرستان درصفحه ۶۲ این کتاب، در خصوص معرفی زراعت وسمه در خوزستان، می نویسد : « وسمه که حاصلش نیل است ، یکی از بهترین زراعات عالم به شمارمی رود، این زراعت در خوزستان چندان وفور داشته، که حتی به طور تخمین عایدات آن رانمی توان تعیین کرد که چه اندازه بوده، از جمله در دزفول، تا چندی قبل،[زمان حیات نویسنده] متجاوز از یکصدوپنجاه دستگاه نیل سازی در شهر واطراف آن دایر بوده است. این دستگاهها ، درسال چهارماه کارکرده و روزانه یکصد من نیل که قیمت متوسطش۱۶۸۰قران است عایدکارکنان شده، یعنی درسال۴۸۹۶۰تومان عاید ملت گشته و هر دستگاهی پانزده تومان به دولت مالیات داده اند.» با توجه به پرس و جو از مطلعان و معمران درباره سابقه تاریخی صنعت نیل سازی در دزفول، به این نتیجه می رسیم : گیاهی که از آن نیل تهیه می شد ، ابتدا در شوشتر مورد توجه کشتکاران بوده و حدود دویست سال پیش، کشت آن گیاه در دزفول[مجدداً] معمول شد و خانواده های معروفی به این صنعت اشتغال داشته اند. آنچه از نوشته ها در این زمینه به دست آمده ؛ نشان می دهد که این صنعت بیش از یک قرن در دزفول رایج بوده و به عللی به دست فراموشی سپرده شده است. در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی ( حدود ۱۶۰ سال پیش ) زراعت نیل در دزفول توسعه یافت و تا رواج رنگهای خارجی رونق بسیار داشت. قدیمی های آگاه دزفولی، در مورد علل از بین رفتن این صنعت می گویند : «…نیل را به صورت/ گرد/= پودر، از هندوستان به این شهر وارد می کردند و آن را نصف بهای نیل تولیدی دزفول به ما می فروختند. پس از چند سال که نیل سازان دزفول ورشکست شدند، وارد کنندگان نیل خارجی قیمت آن را گران کردند، تا زیان گذشته را جبران کنند. این واقعه در دوران حکومت انگلیس، درهند به وقوع پیوست.» *سید صدر الدین ظهیر الاسلام زاده در جماد الثانی ۱۳۱۳ ولادت یافت و در سال۱۲۷۴ خورشیدی دارفانی را وداع کرد. ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۹۹ هجری قمری، طی یک دستورالعملی ۱۴ ماده ای، از حاج -میرزا عبدالغفار نجم الملک، می خواهد تا برای بازدید از سّد اهواز و برآورد میزان هزینه آن و کیفیت بنای سد، به خوزستان برود . نجم الملک ضمن ۹ ماه اقامت در خوزستان، اطلاعات جامع و جالبی به شاه قاجار می دهد، که در این مقاله به بخشهایی از آن اشاره می شود : در اصل پنجم آن دستورالعمل در مورد دزفول، برای نجم الملک چنین مشخص شده است: « از آن بخش از دزفول که کارون تقریباً کشتی رو و حمل و نقل اشیاء از طریق آب میسر است، تا شوشتر ،که به کلی شط کارون وسیع می شود، نقطه به نقطه را ملاحظه کنند که در دو طرف آب چه طوایفی سکنی دارند و چند نهر از رود خانه جدا کرده ، چه قسم زراعت بر می دارند. همه را علی التحقیق معین خواهند نمود .» دراصل ششم، درباره دزفول از او می خواهد :« از دزفول به پایین، تا موقع سد قدیم، به همین ترتیب بروند و ملاحظات خود را در دوجانب شط تکمیل کرده، را پرت/ =گزارش/ و نقشه آن را مشروحاً بردارند. » مرحوم نجم الملک، پس از پایان سفر؛ گزارش مفصل و مبسوطی، که دلیل بر ذکاوت و دقت نظر علمی وی است؛ تهیه و تنظیم می کند و در بخش مربوط به دزفول می نویسد: « منزل هشتم روز یکشنبه( ۱۶ ربیع الاول) دزفول، مدت حرکت هفت ساعت و نیم : جلگه ای است هموار، خشک و ریگزار، که به بیابان لور معروف است ، کویر سختی است . نقشه دزفول را دو روز تمام برداشتم… [تا آنجا که می نویسد] :«… صنعت نیل سازی در آنجا رواج دارد . هر دستگاه روزی سه من تبریز ، مجموعِ سه خروار در هر روز ، مدت شش ماه از قرار ماهی یکصد خروار، که در شش ماه به سیصد هزار تومان می رسد. این همه دستگاه در کنار رود[دز] واقع است…» گزارش مزبور نشان می دهد، که مرحوم نجم الملک ۱۱۸سال پیش دستگاه های تولید نیل را کنار رود دز ملاحظه کرده و درآمد مالیاتی دولت را برای شاه بیان کرده است . گزارش مادام دیولا فوا مادام دیولا فوا، همسرِ مهندس مارسل ، باستان شناس فرانسوی در سال ۱۸۸۴ میلادی، برای بار دوم به منظور تحقیق و کاوش در آثار باستانی شوش، وارد ایران می شود .او روز شمار سفر خودرا از فرانسه به ایران تا بازگشتبه وطن، یادداشت کرده است. . وی در این کتاب اطلاعات مفید و ارزنده ای درباره ایران آن روزگار و آثار تاریخی آن، به ویژه خوزستان و مشخصأ دزفول و شوش گردآوری کرده است . خانم دیولافوا و همسرش در همان سال اقامت در دزفول، از کارگاه های نیل سازی دیدن کرده و از آن صنعت مطالبی نوشته اند، در کتاب خاطرات دیولافوا آمده است : « در این ناحیه ‍‍] دزفول ] ، دردشتهای حاصلخیزِ اطراف، گندمِ زیادی بدون زحمت به عمل می آید و پشم گوسفندان این ناحیه به خوبی و لطافت شهرتی دارد، مخصوصازراعت نیل ،که کارخانه های متعدد رنگرزی، آن را رونق داده است و با این که، به طرز قدیم کار می کنند، باز ( نخ رنگین) زیادی برای بافندگان چادر های آبی و سفید ،که عمدتاً زن های فقیر و متوسط به سر می اندازند، فراهم می سازند.» دیولافوا، در جای دیگر می نویسد: « طبق معمول سفر ما از دزفول، دیرتر از ساعت مقرر آغاز می شود، ابر های زیادی افق را سنگین کرده است . در اطراف شهر، باغ ها و مزارع گندم دیده می شود. قسمتی از زمینها هم ، برای کشت نیل و خربزه آماده شده است.» مشاهده های دیولافوا و همسرش از زراعت نیل، یا زراعت وسمه و کارگاه های مربوط به آن در شرق رودخانه، در ۱۱۳ سال پیش اتفاق افتاده است . رودخانه دز، شهرستان دزفول را به دوبخش شرقی وغربی تقسیم می کند،که مااصطلاحاً«ای دس» و« او دس اُ» می گوییم. «ای دس»به معنی«این دست»یا«این سمت رودخانه»است که سمت شرقی رودخانه باشد. سمت غربی رودخانه تاسال۱۳۵۰شمسی ، تقریباً خالی ازسکنه بود. بنابراین در این، کارگاههای نیل سازی، درساحل شرقی رودخانه بوده است،هیچ شکی وجودندارد. ازجمله درکنارساحل رودخانه دز، یعنی انتهای خیابان طالقانی،جایی که ما آن را به عنوان محله قلعه می شناسیم، محلی است که درآن جا شنا می کردیم و به آن محل،« دوحوضون»می گوییم، نشان می دهد، که درآن جا احتمالا ًدو ردیف حوض نیل سازی وجودداشته است. لطیفه: در بین اهالی دزفول، ضرب المثلی رایج است، که سابقه آن مسبوق به کشت و تولید نیل در دزفول می رسد؛ بدین نحو، هنگامی که کسی خیلی عصبانی می شد و رنگ چهره اش برافروخته می گردید ؛ می گفتند:« فلانی / نیل/ش تند است» . *-ازتاب:فرآیندوروشهای رنگرزی الیاف باموادطبیعی:ویکتوریاج افشارازانتشارات دانشگاه هنرتهران۱۳۷۵ دنباله افول صنعت نیل، دردزفول(قسمت سوم) کارگاه نیل سازی : کارگاه های نیل سازی، معمولأ در شمال شرقی رود دز ، نزدیک باغ گودول و یا کمی شمال تر از این باغ ساخته شده بودند . طبق نوشته مؤلف کتاب شکرستان* ، در زمان حیات آن مرحوم، یکصدوپنجاه دستگاه در شهر دزفول دایر ۲۰ دستگاه نیز، در روستاها وجود داشت . هر کارخانه نیل سازی ازسه یا چهار حوض تشکیل شده بود . هر حوض توسط منفذی به قطر تقریبی هفت یا هشت اینچ، به حوض بعدی متصل می شد ،[ این منفذ به اندازه یک آجر۲۰×۲۰بود. این حوضهارا باآجر و ملاتی ازگِل وآهک می ساختند . بدنه های داخلی وکف حوضچه ها رابا ساروج (مخلوط آهک وخاکستر) اندودمی کردند. ] ابعاد هر حوض تقریباً ۳ ×۲متر و ارتفاع آن ها بیش از دو متر بوده است. در هر کارخانه سه یا چهار نفر که شامل استاد کار و کارگران می شد، به فعالیت مشغول بودند. این کارخانه ها سالی چهارماه کار می کردند و روزانه حدود یکصد من نیل تولید می کردند صادرات نیل : یکی از اقلام مهم صادراتی ایران در گذشته، محصول نیل بود و این کالای مهم رنگرزی به کشورهای انگلیس، آلمان و حتی هند و چین ارسال می شد . نیل ساخت دزفول معمولأ از مرغوبیت بیشتری برخوردار بوده و از نظر شفافیت و دوام رنگ، بر سایر محصولات مشابه، برتری داشت . در دزفول خانواده هایی هستند که هنوز با نام خانوادگی نیل ساز ، نیل زن ،‌ نیله زن و وسمه ای ، وسمه گر شهرت دارند و علاوه بر آن، خانواده های دیگری به آشنایی با این صنعت معروفند، که از جمله می توان خانواده های رمی زاده ، درویشی معروف و ناجی را نام برد . لازم به یاد آوری است که، در کنارساحل شرقی رودخانه دز ، جنوب پل باستانی دزفول در پایین بقعه، امام زاده علی مالک ، حوضچه هایی بوده که به مرور زمان از بین رفته اند ، *کتاب شکرستان ، توسط مرحوم سید صدرالدین موسی ظهیرالاسلام زاده، در مورد تاریخ شش هزار ساله خوزستان، تقریبا ًدر اواخر دوران قاجار تألیف شده است . چهارم) افول صنعت نیل، در دزفول – قسمت چهارم- محل کشت گیاه رنگ نیل : در گفتگویی که با مطلعان صنعت نیل داشتیم ، حاج آقا رَمی [که خدایش رحمت کند] ،که از رنگرزان با سابقه دزفول بود ، در مورد کشت این گیاه گفت :« گیاه وسمه شبیه گیاهی است، به نام « مَلی » که معمولاً در مزارع روستا های جنوب غربی دزفول، در کنار رودخانه دز‌ ، در گذشته کشت می شد. سایر زراعت کاران، که خاطره هایی از زراعت این گیاه دارند، می گویند ،که این محصول در وسعت نسبتاً زیادی در اراضی مزروعی روستاهای حاجی آباد ، جیبر و بُنه آحسنیون یا شهرک منتظری ،«دَچَه» با نام جدید شهرک بهروزی و روستای کویخ که همه درجنوب دزفول و نزدیک رود دز هستند، کشت می شد. در فصل بهار، بذر وسمه را در زمین غیر شوره زار کشت می کردند و حدود صد روز بعد که گیاه به رشد کافی می رسید ، آن را هنگام غروب آفتاب درو می کردند. چناچه ریشه گیاه در زمین باقی می ماند ، سال بعد نیز در فصل بهار دوباره می رویید . تهیه ی نیل از وسمه: مرحوم آقای رَمی رنگرز قدیمی دزفول در این باره می گفت : « تهیه نیل به این ترتیب بوده، که در تابستان برگهای رسیده وسمه را چیده و در کیسه های بزرگ دو طرفه به نام جالُق می ریختند و آن را کول خر، یا قاطر می انداختند، تاآن را حمل کند . جنس جالُق از الیاف غیر مصنوعی بود. بعد آن را برای نیل گیری به محلی که کارگاه نیل سازی د که در کنار رود دز، نزدیک مکانی به نام باغ گودول، مجاور بقعه سید سلطان علی رودبند یود ، انتقال می دادند. سپس کیسه های محتوی برگ وسمه را در حوضچه ها ی کارگاه نیل سازی قرار داده و پسآب حمام های مجاور راکه آب آنها دمایی بین سی، تا سی وپنج درجه داشت ، به داخل حوضچه ها هدایت می کردند. تا آب روی جالق ها بیاید. پسآب می بایستی ، بین هیجده، الی بیست و چهارساعت، درحوضچه اولی بماند،تا برگ ها تخمیر شوند.عمل تخمیریک تا دو ساعت پس از این که حوض از آّب پرمی شد، شروع می گردید و نشانه آن کف سفیدی است، که روی آب حوضچه تشکیل می شد و گازهای کربنیک و اکسیژن ومواد دیگری ازمحلول به شکل حبابهای کوچک بیرون می زدند. آب حوض ابتدا به رنگ زرد و سپس به سبز تغییرمی کرد، .در این مرحله آب را از طریق منفذی، به حوض بعدی منتقل می کردند و درآن جا، پی درپی به هم می زدند، تا هوا به خوبی داخل آن شود. این کار سبب می شد، تا ذرات آبی ریز رسوب کرده و ته حوضچه نشست کنند و به شکل لجنی درآید. بعد از چند روز، مایع را خالی کرده ولجن آبی (ژله مانند)را درکیسه های نخی می ریختند و در محلی آویزان می کردند، تا آب اضافی آن بچکد و به صورت خمیر در آید. در بقیه حوضچه ها نیز به همین نحو عمل می شد. امروزه برای این که رسوب سریع انجام گیرد، ازمواد قلیایی، نظیر سود سوزآور استفاده می شود. درباره تهیه نیل، فرد مطلع دیگری می گوید : برگهای وسمه را پس از درو کردن در مکان وسیعی در معرض تابش نور خورشید ، قرار می دادند تا خشک شود . سپس برگ های خشک شده را آسیاب کرده و در محل مناسبی انبار می کردند . بعد به تدریج به اندازه مصرف هر کارگاه، برگهای آسیاب شده را در ظرف بزرگی می ریختند و با آب می پختند . سپس این مایع را در حوض های مخصوص می ریختند و پس از ۱۷ تا ۲۰ ساعت ماده لزج چسبناکی ته حوض رسوب می کرد. بعد راه خروج آب را که به حوض دیگر وصل بود، باز می کردند و این عمل تا چند حوض تکرار می شد و ماده اصلی نیل، در حوض آخر به دست می آمد . ماده حاصل حوض آخری به صورت نیمه مایع است و حمل و نقل آن دشوار است . لذا این ماده را در کیسه های نخی می ریختند و در محلی آویزان می کردند تا آب اضافی آن بچکد و به صورت خمیر در آید. سپس خمیر به دست آمده را در قالب هایی به ابعاد تقریبی ۴۰ × ۳۰ س. م که دارای سوراخ هایی به اندازه دانه های نخود است؛ می ریختد ، دانه های نیل از سوراخ ها گذشته و روی قشر خاکستری، که قبلاً برای گرفتن رطوبت این قرص ها فراهم شده بود؛ می ریختند . بعد از خشک شدن، آن را برای عرضه به بازار مصرف بسته بندی می کردند امروزه گیاه نیل، در مناطقی مثل مازندران ،کرمان و بلوچستان، که بهترین نوع آن کرمانی است.کشت می شود و بیشتر برای رنگرزی فرش دستباف استفاده می شود. این نکته قابل توجه دست اندکاران فرش دستباف است که: چون این گیاه بومی دزفول است و با شرایط آب و هوای این منطقه کاملاً سازگاراست ، درنتیجه می توان بهترین رنگ را برای فرش دستباف ازاین منطقه نیز تهیه کرد. نه فقط وسمه و نیل، بلکه دیگرگیاهان رنگدار، ازجمله شیرین بیان و روناس و.. .به صورت خودرو، دراین جا سبز می شود.حتی ابریشم نیز، درمرکزتحقیقات کشاورزی صفی آباد وهفت تپه تااین اواخر به صورت تحقیقاتی پرورش داده می شد. ازامام زاده علی مالک که به کنارساحل رودخانه دز برویم،درآن جا چند حوضچه نیلسازی، ازقدیم باقی مانده بود. آنچه که از این نوشتار مشخص گردید، رواج صنایع دستی در گذشته های نه چندان دور دزفول است، که متأسفانه با تغییرات بوجود آمده، دستخوش تحولات فراوان گردید . به نحوی که بسیاری از این صنایع، به کلی فراموش شده و برخی در حال فراموشی هستند، که باید برای احیاء آن ها به عنوان مبنای اقتصادی و صنعتی در هر منطقه اقدام لازم به عمل آید و به عنوان میراث گرانبهای کهن از آنها پاسداری گردد. شاید بسیاری از جوانان امروزی، در دزفول با واژه ی وسمه و یا نیل بیگانه باشند، ولی این دو واژه در ورای خود، صنعت ،‌ تلاش و همت مردان و زنان آن دوران را برای آیندگان ترسیم کرده، که اینک مایه ی مباهات ما در این دوره است . نمونه مذکورنشان می دهد ، همان طورکه قبلا دزفول توانسته بود بازارهای جهانی رافتح کند ، امروز نیز درصورتی که شرایط فراهم شود،هنرمندان و صنعتگران این شهر،استعداد آن را دارند،که باردیگر قله های ترقی را طی نمایند، مثلا دردهه های چهل و پنجاه شمسی ، افرادی که می خواستند«تز»دکترای کشاورزی خودرا ارایه دهند . از ایران و از سراسر دنیا به (مرکز تحقیقات کشاورزی جنوب غرب ایران) یعنی صفی آباد دزفول،که به مرکزتحقیقات کشاورزی خاورمیانه معروف بود، می آمدند، همان طورکه درزمان خسرو انوشیروان ، طالبان علم هم، ازسراسردنیا، برای کسب دانش به دانشگاه جندی شاپور یعنی به اینجا – دزفول قدیم- روی می آوردند.